دلهره میگیریم،باهم...
که هر دو متهم به فرار کردنیم!
فرار از یک سری اتفاق!
اتفاق های که تنها احساس و عشق میفهمند
ما هردو متهمیم
به شکستن ، شکستن قانون
متهمیم به بی راهه
به بی راهه هایی که از هیــــــچ کجا سر در نمی آورند.
فرار از واقعیت هایی که قبول کردنشان مرگ عشقمان است.
دستت را از سر این مترسک بر ندار.
خیـــــــلی راحت،راهت را نگیر و برو
این مترسک نه قدرت ترساندن دارد
نه توان نگه داشتن
میشکند...
میریزد...
میمیرد...!
م.ستوده