سیاه قلم های مترسک دیوونه

تخلص ادبی " مترسک دیوونه"

تخلص ادبی " مترسک دیوونه"

سیاه قلم های مترسک دیوونه

یاران همراه :

مزرعه من سال هاست پا بر جاست
در چهار فصل سال

مترسک دیوونه در چهارمین روز از نخستین ماه چهارمین فصل سال زاده شد
نامش مجتبی گذاشتند
شعر که نه سیاه هایش را سال هاست اینجا مینگارد و دفتر پاره های دلش
مخاطبی غیر حقیقی دارد
به بزرگی و مهربانی تمام عشق ها
گاه خاتون و گاه بانوووو میخوانمش
او حریم امن مترسک دیوونه است
نباشد قلم مترسکی نیست .

مدتیست اسباب کشی کرده ایم از ( http://sotoudeh.blogfa.com ) به این سرا
در این سرا هستیم نامعلوم
و عشقمان
بی تاااااست
تا ندارد ....


قدومتان بر تیام مترسک

آخرین نظرات
پیوندها


هیچ کس دیوانه ی این مرد نیست

هیچ حسی در نگاه ، مرد نیست


لخته ای خون در گلویش خشک شد

مرد با آن لخته ی خون کشته شد

آن طرفتر یک زن پژمرده روی

ناله ها میزد و سیلی روی ، روی


ناله میزد ، ولی عشقم مرده است

آن که گرمم میکند او مرده است


ناله میزد ، اشک میریخت از فغان

زیر لب شعری به سبکی از فغان


" امــشــبــم دل در فـغـان آید همی

دیده‎گانم خونفشان آید همی

هــر دم از افــلاکـیـــان بــر خـاکیان

مژده می‎آید که جان آید همی

ای خداوندا چرا رفت است او

من نمیخواهم جهان را همی

بی نگاهش رنگ دنیایم سیاه

تنگِ تنگ است جسم همی

ای خداوندا بگیر از من همی

جان من بستان وایِ من "


ناگهان لب های مرد ، جانی گرفت

زن ز لبهایش همی ، کامی گرفت


مرده را این زن شفا دادش همی

عشق بود اندر شفا ، بی شک همی



داستان شعر ما خاتون نداشت

چون که خاتون ، شاعر این شعر بود





مجتبی ستوده | 11 فروردین 93 | عشق و شفا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی