در ایتالیا زندگی میکرد. اقتصاد خوانده بود و حوزههای آمار و مهندسی و جامعهشناسی را هم دوست داشت. در بررسیهای جغرافیاییش فهمید که یک پنجم جمعیت ایتالیا، مالک چهارپنجم زمینهای این کشور هستند و چهار پنجم جمعیت باقیمانده، تنها از یک پنجم آن خاک، سهم بردهاند. وقتی به خانه برگشت، نخود فرنگی های داخل باغچهاش را روبرویش گذاشت و به نخود پاک کردن مشغول شد و به این شکل مطمئن شد که ۸۰٪ نخود فرنگیها از ۲۰ درصد پوستهها به دست میآیند. همین نگاه ظریف و دقت اولیه بود که باعث شد بعدها بخشی از توزیعهای متمرکز را با نام او صدا کنند و امروز چیزی به نام «اصل پارتو» داشته باشیم. |
| |
اگر چه زمانی که بررسیهای او الهام بخش پیشنهاد اصل ۲۰/۸۰ شد، صرفاً یک پیشنهاد شهودی بود اما بعدها، مطالعات نشان دادند که بسیاری از توزیعها از این قانون تبعیت میکنند. هشتاد و بیست، عددهای قطعی و ثابت شده نیستند. ممکن است در جای خاصی این ترکیب ۹۰ و ۱۰ باشد. حتی حاصلجمع هم قرار نیست ۱۰۰ باشد. ممکن است شما در کسب و کار خود بگویید: ۷۰٪ درآمد من را ۵٪ مشتریان تامین میکنند و قانون پارتو برای شما به شکل ۷۰ / ۵ وجود داشته باشد. یا ممکن است یک فعال فیس بوک بگوید: ۶۵٪ از کل پیامهای استتوس که روی صفحهی من ظاهر میشوند توسط ۷٪ از دوستانم نوشته شدهاند.اگر چه زمانی که بررسیهای او الهام بخش پیشنهاد اصل ۲۰/۸۰ شد، صرفاً یک پیشنهاد شهودی بود اما بعدها، مطالعات نشان دادند که بسیاری از توزیعها از این قانون تبعیت میکنند. هشتاد و بیست، عددهای قطعی و ثابت شده نیستند. ممکن است در جای خاصی این ترکیب ۹۰ و ۱۰ باشد. حتی حاصلجمع هم قرار نیست ۱۰۰ باشد. |
![]() |
جامعهشناس، اقتصاددان، مهندس و فیلسوف ایتالیایی بود. اصل پارتو در اقتصاد و مفهوم بارآوری پارتو به نام او است. پارتو در شاخه مختلف علوم انساتی نظریه پردازی کرده است نظریه حکومت نخبگان در علم سیاست، قانون ۸۰ و ۲۰ در علم مدیریت، و اصل بهینه پارتو در علم اقتصاد از ابداعات اوست |
مصداقهای ۲۰ / ۸۰ کم نیستند. همه جا میتوان نمونههایی از آنها را پیدا کرد. اما چرا باید در بزرگسالی، به هزار شکل این قانون را به انسانها یادآوری کنند؟ چرا باید مشاوران در کنار مدیران قرار بگیرند و به آنها بگویند که بهتر است از بخشی از محصولات یا خدمات یا مشتریان خود صرف نظر کنند؟ دلایل متعددی را میتوان برای این مسئله جستجو کرد. اما بیایید به یکی از مصداقهای آموزش نادرست در دوران مدرسه فکر کنیم: |
| |||
کمالگرایی یعنی اینکه هر کاری را یا انجام ندهیم یا به بهترین شکل و در حد کمالش انجام دهیم. گرایش به کمال، یعنی برای هر کاری در حد بهینه وقت بگذاریم حتی اگر به جای نخستین بودن، دومین باشیم. چون موفقیت و رشد و رضایت در زندگی، به معنای انجام دادن یک کار به شکل ۱۰۰٪ ایدهآل نیست. شاید با پذیرفتن یک استاندارد قابل قبول و مناسب (مثلاً کیفیت ۹۵٪ به جای ۱۰۰٪) بتوان در چند زمینه رشد کرد و به این شکل «گرایش به کمال» را در جنبههای بیشتری از زندگی مد نظر قرار داد. البته بدیهی است که باید استاندارد انتخاب شده هم، به اندازهی کافی بالا باشد. |
| |