سیاه قلم های مترسک دیوونه

تخلص ادبی " مترسک دیوونه"

تخلص ادبی " مترسک دیوونه"

سیاه قلم های مترسک دیوونه

یاران همراه :

مزرعه من سال هاست پا بر جاست
در چهار فصل سال

مترسک دیوونه در چهارمین روز از نخستین ماه چهارمین فصل سال زاده شد
نامش مجتبی گذاشتند
شعر که نه سیاه هایش را سال هاست اینجا مینگارد و دفتر پاره های دلش
مخاطبی غیر حقیقی دارد
به بزرگی و مهربانی تمام عشق ها
گاه خاتون و گاه بانوووو میخوانمش
او حریم امن مترسک دیوونه است
نباشد قلم مترسکی نیست .

مدتیست اسباب کشی کرده ایم از ( http://sotoudeh.blogfa.com ) به این سرا
در این سرا هستیم نامعلوم
و عشقمان
بی تاااااست
تا ندارد ....


قدومتان بر تیام مترسک

آخرین نظرات
پیوندها

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پدرم» ثبت شده است


من نبودم و تو بودی بود شدم و تو تمام بودنت را به پایم ریختی ،حالا سالهاست که با بودنت زندگی می کنم ،هر روز، هر لحظه، هر آن و دم به دم هستی.


ببخش که گاهی آنقدر هستی که نمی بینمت ،ببخش تمام نادانیها و نفهمی ها و کج فهمی هایم را،اعتراض ها و درشتیهایم را ، و هر آنچه را که آزارت داد،دستانت را می بوسم و پیشانیت را ،که چراغ راه زندگیم بودی و هستی و خواهی بود ،خاک پایت هستم تا هست و نیست هست به حرمت شرافتت می ایستم و تعظیم می کنم.



پدرم روزت خجسته


مترسک دیوونه