ای غصه مرا دار زدی خسته نباشی
بردی ز زمین ، جار زدی خسته نباشی
ای بغض در این خلوت خاموش دنیام
حسرت به دل بی مونس من باز زدی خسته نباشی
ای عشق دمت گرم که امشب ، چو هر شب
کم کرده ای از غصه ما خسته نباشی
ای عشق تو هستی همه جا مونس من باز
برگرد که روی تو ببینم ، عزیزم خسته نباشی
مجتبی ستوده | 12/11/1390 | خسته نباشی