سیاه قلم های مترسک دیوونه

تخلص ادبی " مترسک دیوونه"

تخلص ادبی " مترسک دیوونه"

سیاه قلم های مترسک دیوونه

یاران همراه :

مزرعه من سال هاست پا بر جاست
در چهار فصل سال

مترسک دیوونه در چهارمین روز از نخستین ماه چهارمین فصل سال زاده شد
نامش مجتبی گذاشتند
شعر که نه سیاه هایش را سال هاست اینجا مینگارد و دفتر پاره های دلش
مخاطبی غیر حقیقی دارد
به بزرگی و مهربانی تمام عشق ها
گاه خاتون و گاه بانوووو میخوانمش
او حریم امن مترسک دیوونه است
نباشد قلم مترسکی نیست .

مدتیست اسباب کشی کرده ایم از ( http://sotoudeh.blogfa.com ) به این سرا
در این سرا هستیم نامعلوم
و عشقمان
بی تاااااست
تا ندارد ....


قدومتان بر تیام مترسک

آخرین نظرات
پیوندها

بانو

وقتی موهای بلندت در کویر زیر نور مستقیم آفتاب برق میزد ادیسون کجا بود که تو را کشف کند

وقتی باد از زیر موهایت میگذشت و مست کمی جلوتر گردبادی راه می اندازد که شتر ها راه را گم میکنند خدای بادها کجا بود که خدایی کند بر باد 

وقتی دستانت را گشودی و هر انچه در سینه داشتی رها کردی . من گوشهایم نمیشنود ولی حتی اگر فریاد هم نزد باشی می دانم . صدایت را همه کهکشان ها شنیدن که تو بانوی آزادگی هستی . آن زمان ملکه تئودرا کجا بود 

بانو کاش اجازه داشتم نور خورشید بودم تا بر صورت ماه گونه ات می درخشیدم تا گرمایم در برابر گرمایی وجودیت کم بیاورد .


کاش من جای همه این ها بودم .

کم می آورردم ولی در برابر تو  کم اوردن چه حالـــــــــی دارد





مجتبی ستوده | تیر 91 | بانو آندروماک


پ ن :  تقدیم به دوست هنرمندم یکتا کریمی عزیز

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی